ميلاد حضرت علي اكبر(ع) و روز جوان

ارائه مطالب در مورد هر موضوعي

تبلیغات در سایت ما
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

تبلیغات سایت

ميلاد حضرت علي اكبر(ع) و روز جوان

جنبه های مختلف جوانی

جوان در فطرت و سرشت خویش، حق‏گرا و خداگراست و ویژگی‏هایی نظیر تمایل به ابتکار و خلاقیت و زیبایی دارد و باید زمینه‏های رشد این خصوصیات فطری برایش فراهم شود. او هم‏چون نهالی است که اگر به آن آفتاب، آب و خاک مناسب داده شود، رشد می‏کند و سالم می‏ماند و در برابر حوادث طبیعی خم به ابرو نمی‏آورد و از اصل خود بازگشت نمی‏کند تا این که همچون درختی تنومند و استوار گردد.

جوان و اندیشه:

ای عزیزِ جوان، اندیشه به مانند آسیابی است که اگر گندم در آن بریزند آرد می‏دهد و اگر کلوخ در آن بریزند گرد و خاک می‏دهد و اگر هیچ نریزند، چون آسیاب دایم در حرکت است؛ خود را می‏ساید و از بین می‏برد و وجود اندیشه لغو می‏شود. ندانسته فکر کردن و ندانسته تصمیم گرفتن و عمل کردن موجب از بین رفتن کارآیی و ارزش اندیشه می‏شود. جوانان باید با علم صحیح و آگاهی کامل آینده خود را بسازند و اندیشه را با اهمیت و حیاتی و نه ساده و کم اهمیت تلقی کنند.

جوان و الگوپذیری:

عدم آگاهی نسبت به پدیده‏های اجتماعی و عدم شناخت جوان نسبت به خود و کمال خویش و نبودِ الگوهای پذیرفتنی و وجود الگوهای نامناسب سبب انحراف جوان به سوی مکاتب فکری منحرف و پیروی از آنها می‏شود و به این ترتیب جوان از اصل خویش دور می‏شود.

جوان و پیروی از مردان خدا:

زمانی که مربیان الهی هدف مقدس خود را، که دهوت به خداپرستی بود، به مردم عرضه می‏داشتند و مردم را به آیین حق می‏خواندند، بیشتر کسانی که گِردشان جمع می‏شدند و دعوتشان را صمیمانه اجابت می‏کردند جوانان بودند؛ چرا که جوانان سخنان پیامبران را موافق الهام فطری و ندای وجدانی خود می‏یافتند و آنان را بهترین پاسخگو برای تمنای فضیلت‏دوستی خویش می‏دیدند. جوانان با پیروی از مردان الهی، عالی‏ترین خواهش فطری ـ انسانی خود را ارضا می‏کردند و از این راه موجبات خوشبختی مادی و معنوی خویش را فراهم می‏ساختند.

جوان و اندیشه پاکی:

جوانان، عاشق حق و حقیقت و علاقه‏مند به تقدس‏اند جوان نسبت به نیکی و درستکاری حساسیت مخصوصی دارد و از آن لذت می‏برد. او در ذهن خود مدینه فاضله‏ای را ترسیم می‏کند که در آن تمامی ناپاکی‏ها از بین می‏رود.
مورسی دبس می‏گوید: در حدود پانزده تا هفده سالگی جوانان با ندای تقدس یا شجاعت، به لرزه در می‏آیند. آرزومند می‏شوند که جهان را از نو تشکیل دهند، بدی را نابود، و عدالت مطلق را حکم فرما کنند.

جوان و آزادی:

از تمایلات سوزانی که با فرا رسیدن دوران جوانی با شدت و نیروی فراوان در نهاد جوانان بیدار می‏شود و آنان را مجذوب خود می‏سازد، خواهش آزادی است. انگیزه‏های جوانی مانند بادی است که برای راندن کشتی سودمند است، اما نباید بادبان کشتی را به حال خود واگذارشت و گرنه آدمی را با خود خواهد کشانید. آزادی بر اساس احساسات، آدمی را به خواری می‏کشاند و آزادی بر اساس عقل آدمی‏را با عزت و کمال هم پیمان می‏کند. محدود کردن تمنیات و خواهش‏های نفسانی شرط آزادی عاقلانه، و ثمره آن رسیدن به کمال است.

جوان و فضیلت خواهی:

روح جوان خوبی‏ها را زودتر می‏پذیرد و به صفات انسانی سریع‏تر می‏گراید. امام صادق علیه‏السلام به یکی از دوستان خود به نام ابی‏جعفر احول که به نشر تعالیم اسلام مشغول بود، فرمود: تبلیغ خود را به نسل جوان معطوف دار؛ زیرا جوانان زودتر حق را می‏پذیرند و سریع‏تر به خیر و صلاح می‏گرایند. در این حدیث، امام صادق علیه‏السلام به صفای باطن و فضیلت‏خواهی نسل جوان تصریح فرمودند و این مطلب اشاره به این دارد که در ایام جوانی میل به فضیلت خواهی در جوانان بیدار می‏شود.

جمال جوانی:

موضوع زیبایی از مسائلی است که همواره مورد توجه اسلام بوده است؛ چرا که خداوند جمیل است و جمال را دوست دارد. جمال دلپذیر و جذاب دوران جوانی، از زیبایی‏های طبیعی بشر است که در ایام جوانی با فروغ خیره کننده خود جلوه می‏کند. خودآرایی جوان امری است فطری. او همچنان که به خودآرایی می‏پردازد و جمال ظاهری را دوست دارد، شیفته فضایل اخلاقی و جمال سیرت هم هست؛ فضایلی چون فتوت، وفای به عهد، عزت نفس، رقت قلب و هزاران فضیلت دیگر. اما ای عزیز آگاه باش که جمال روحانی و سجایای اخلاقی تو چون شعله فروزانی است که اگر به خاموشی بگراید، مانند دسته‏گلی خواهی بود که با نوارهای رنگارنگ تزیین شده، اما بوی نامطبوع و زننده‏ای دارد و چنین دسته‏گلی هیچ گاه مورد پسندن واقع نخواهد شد.

جوان و رفاقت :

انسان‏ها در تمام ادوار زندگی نیازمند دوستی با دیگرانند. آدمی از داشتن همدمی یک دل، احساس مَسرّت می‏کند و این احساس در جوانان بیشتر است. انتخاب دوست، برای نسل جوان از اساسی‏ترین مسائل است و دوستان دوران جوانی نقش موثری در خلق و خوی او دارند. دوستی بر اساس عقل و ایمان و مصاحبت با افراد پاک‏ضمیر آدمی را به کمال می‏رساند و از دست دادن آن همچون از دست دادن اعضای بدن است، همچنان که دوستی بر اساس احساس و مصاحبت با فرد فاسد، طبیعت آدمی را ناخودآگاه منحرف می‏سازد و روح شیطانی را جای‏گزین روح الهی می‏کند.

نیروی جوانی :

مزارع سرسبز و خرم با کوشش جوانان آباد است، چرخ‏های عظیم صنایع با نیروی قوی جوان در حرکت است، ذخایر طبیعی که در اعماق معادن نهفته است با همت نسل جوان استخراج می‏شود، پایه‏های اقتصاد کشورها به نیروی فعال جوانان استوار است، دفاع از مرزها و حفظ استقلال و امنیت ممالک بر عهده نسل جوان است و در نهایت صعود به بالاترین قله‏های کمال به دست توانای جوان میسر می‏شود.

جوان و تفریح:

تفریح از مسائلی است که آیین اسلام همواره به آن اهمیت داده است. امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: شادمانی باعث بهجت و انبساط روح و مایه نشاط است. جوان نیروی قدرتمندی در وجود خود دارد که در عرصه‏های گوناگون از آن استفاده می‏کند و برای سازماندهی این نیروی با ارزش نیاز به تفریح و پرکردن اوقات فراغت دارد.

جوان و مشکلات جامعه:

جوانان به خوبی نشان داده‏اند که قدرت رفع دشواری‏ها و مشکلات اجتماعی را دارند و اگر از انرژی آنها به طرز صحیح استفاده شود، قادرند بزرگ‏ترین موانع موجود بر سر راه جامعه را از میان بردارند. همان گونه که برای حل مسائل نظامی از نیروی جوان بسیجی بهره گرفتیم، برای رفع مشکلات دیگر نظیر مشکلات اقتصادی نیز می‏توانیم از این نیروی قدرتمند و عظیم کمک بگیریم و امکانات و منابع فراوان موجود در کشور را به کار بگیریم.

جوان و عبادت:

از حیله‏های بزرگ شیطان آن است که انسان را به توبه و پارسا پیشگی در پایان عمر و زمان پیری وعده می‏دهد و او را  در جوانی به غفلت می‏کشاند و بدین ترتیب هر روز که از عمر می‏گذرد زنجیرهای شیطانی محکم‏تر می‏شود. به همین جهت است که تهذیب نفس و عبادت در جوانی با وجود مکرهای نفسانی و شیطانی دارای ارزش بسیار است. رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در این‏باره می‏فرمایند: برتری کسی که در جوانی خدای را عبادت کند بر کسانی که در پیری به عبادت روی می‏آورند، به سان برتری پیامبران بر سایر مردم است. پس تا جوانی در دست توست، در عمل و در تهذیب نفس کوشش کن.

جوان و خلاقیت:

بنابر نظر استرن‏برگ متداول‏ترین برداشت از خلاقیت عبارت است از این که فرد فکری نو و متفاوت ارائه دهد. این پویایی فکری در جوان بیشتر است. او علاقه‏مند است آثار تازه‏ای که پر از نشاط و تازگی است خلق کند؛ چه آن که او همه چیز را جوان و تازه و پرنشاط می‏بیند و با خلق آثار نو می‏خواهد به مردم ثابت کند که دنیا پر از خوبی‏هاست.

جوان و مسئولیت پذیری:

نقش عظیم جوانان در شکل‏ گیری انقلاب و حفظ آن بسیار مؤثر است. از این رو نادیده گرفتن مسئولیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این نسل پویا و کودک انگاشتن آنان کار غیر منطقی و ناصوابی است.

جوان در آینه شعر


جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره‏ راه زندگانی را

(شهریار)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ولادت حضرت علی اکبر عليه السلام

حضرت علي اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسين (ع) در مدينه متولد شد. مادر بزرگوار ايشان ليلا دختر ابى مره مي باشد. وي زمانى چند در خانه امام حسين عليه السلام به سر برد و روزگارى در زير سايه حسين (ع) بزیست. ليلا براى امام حسين (ع) پسرى آورد، رشيد، دلير، زيبا، شبيه ترين كس به رسول خدا صلى الله عليه و آله رويش روى رسول ، خويش خوي رسول ، گفت و گويش گفت و گوى رسول خدا صلى الله عليه و آله؛ هر كسى كه آرزوى ديدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر ليلا مى نگريست تا آنجا که پدر بزرگوارش مي فرمايد �هرگاه مشتاق ديدار پيامبر مى شديم به چهره او مى نگريستيم�؛ به همين جهت روز عاشورا وقتى اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد،امام حسين(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:�اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشتقنا الى رؤية نبيك نظرنا اليه...�

حضرت علي اکبر در كربلا حدود 25 سال داشت.برخي راويان سن ايشان را 18 سال و 20 سال هم گفته اند. او اولين شهيد عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اكبر (ع) و رزم آورى و بصيرت دينى و سياسى او، در سفر كربلا بويژه در روز عاشورا تجلى كرد. سخنان و فداكاريهايش دليل آن است. وقتى امام حسين (ع) از منزلگاه �قصر بنى مقاتل� گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بيدارى�انا لله و انا اليه راجعون� گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد. حضرت على اكبر (ع) وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت فرمود: در خواب ديدم سوارى مى‏گويد اين كاروان به سوى مرگ مى‏رود. پرسيد:مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود:چرا. پس گفت:�فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقين�پس باكى از مرگ در راه حق نداريم

روز عاشورا نيز پس از شهادت ياران امام، اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداى دين كند او بود. اگر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود، ولى از ايثار و روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود. وقتى به ميدان مى‏رفت،امام حسين(ع) در سخنانى سوزناك به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشان كشيدند، نفرين كرد. على اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاى شجاعانه‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود
پيكار سخت، او را تشنه‏ تر ساخت؛ به خيمه آمد. بى آنكه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد. قاتل او مرة بن منقذ عبدى بود.پيكر حضرت على اكبر (ع) با شمشيرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالين او رسيد كه جان باخته بود. امام حسين (ع) صورت بر چهره خونين حضرت على اكبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد

�قتل الله قوما قتلوك...�و تكرار مى‏كرد كه:�على الدنيا بعدك العفا�.و جوانان هاشمى را طلبيد تا پيكر او را به خيمه گاه حمل كنند. حضرت على اكبر ، نزديكترين شهيدى است كه با امام حسين�ع�دفن شده است.مدفن او پايين پاى ابا عبد الله الحسين�ع� قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام،شش گوشه دارد


مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: